من بهرغم اینکه خود را در امر سیاست ذیصلاح نمیدانم وهیچ کوشش و عزمی برای واردشدن به فعالیتهای سیاسی ندارم ومعتقدم که باید کار قیصر را به قیصر واگذاشت، با وجود این نظر به اهمیت این دوره از انتخابات ریاست جمهوری وتحت تاثیر شوروهیجانی که این انتخابات در بین دوستان ایرانی ساکن اروپا به وجود آورده است، میخواهم نکاتی را با دوستان عزیز در میان گذارم.
1- یک نگاه اجمالی به سیاستها و تصمیمها و نتایج ؟؟؟ از این تصمیمات، طی 4 سال گذشته درعرصه فرهنگ وهنر، و مقایسه آن با دوران اصلاحات مبین این امر است که تنگنظریها وکوتاه بودن معیارهای سنجش وتحدید فعالیتهای هنری وفرهنگی، مانع اصلی بروز نوآوری وتحول وخلاقیت در عرصه هنر بوده است نتیجه منطقی این مقایسه آن است که زندگی، آینده وخلاقیت اهالی هنر متاثر از سیاستها وتصمیمهای دولتمردان عرصه فرهنگ است. و ادامه این سیاستها موجب خواهد شد که هنروفرهنگ مظلو م و بیپناه ماه به نیستی بپیوندد. بنابراین ضرورت دارد که سکان مدیریت فرهنگ وهنر کشور به دست اهل فرهنگ سپرده شود.
این انتخابات امکان و فرصتی برای شروع این دگرگونی است و باید که این فرصت راغنیمت بشماریم. همه میدانیم که قرار نیست باتغییرمدیریت کشور همه چیز به سامان شود وتمام کاستیها و نقایص مرتفع گردد، اما حداقل میتوان روند موجود را متوقف نمود. این نوعی دفاع از حق حیات اهالی فرهنگ وهنر است.
2 - یکی از گزینههای پیشنهادی رسانههای خارج از کشور و برخی از دوستان " تحریم انتخابات " است . اما در واقع این، یک گزینه نیست. این واگذاری حق انتخاب است. و نتیجه آن جز استمرار وضع موجود و بیگانهتر شدن اهالی هنر با مخاطبان خویش نیست. در تحریم انتخابات هیچ امیدی ایجاد وهیچ هدفی محقق نمیشود وحاصلی جز ناامیدی وتعمیق باورهای نهیلیستی در بین جوانان ندارد. من دلم نمیخواهد از این فرصت حتی اگر معادل"یک تنه هل دادن تریلی 20 تنی"هم باشد، صرفنظر کنم.
3 – به اعتقاد من هر دو کاندیدای اصلاحطلبان یعنی آقای مهندس موسوی و آقای مهدی کروبی، تواناییهای بالقوه برای تغییر واصلاح کشور را دارند اما با توجه به اینکه آقای مهندس موسوی و همسرشان خانم دکتر زهرا رهنورد، خود از اهالی فرهنگ وهنر هستند وآثار هنری و سوابقشان درعرصه فرهنگ وهنر مبین گرایشات نواندیشانه وتحول خواهانه است، به همین دلیل من به آقای موسوی رأی میدهم.
4- گرچه قیاس عرصه هنر با عرصه مدیریت وسیاست، قیاسی معالفارق است وخلاقیت و نوآوری و فراروی در عرصه هنر، مبینی برای وجود همین تواناییها در عرصه اقتصاد وسیاست ومدیریت نیست . با وجود این من تصور میکنم کسانی که جهان را به شیوه هنرمندان دریافت میکنند وآن را با مولفهها ومعیارهای زیبایی شناسانه میشناسند، غالبا با جهان و مردم آن صادقتر و صمیمیترند. و این صداقت و صمیمیت، و اراده وکوشش برای زیباتر کردن جهان و تحملپذیرتر کردن آن در نزد اهالی سیاست کمیاب است.
5- من با اینکه در دوره نخست وزیری آقای موسوی در ابتدای نوجوانی بودم،اما تصویر روشنی ازآن دوران در ذهن دارم.تصویری که همراه با حس ثبات وامنیت وتعادل است.علاوه براین برداشت من از اظهارات چند ماهه اخیر آقای موسوی گویای این امر است که ایشان شخصیتی وطنپرست و ایران دوست هستند وفرهنگ وپیشینه تاریخی این سرزمین را محترم میشمارند. و عزم آن دارند که ایران را به سمتی سوق دهند که هر ایرانی چه در وطن و چه در خارج از کشور، ایرانی بودن را مایه مباهات بداند و به آن ببالد.
موجباتی که امروز باعث شده که برخی از هموطنان، ایرانی بودن را مخفی نگاه دارند تا از نگاه تخفیف آمیز دیگران در امان بمانند، مرتفع گردد. و با شنیدن نام ایران به جای آن که در درون خود تحقیر شویم، چشمانمان بدرخشد ولبخند بزنیم. برای آقای موسوی آرزوی توفیق و پیروزی دارم
0 نظرات:
ارسال یک نظر